دل نه خرم، سبزه و گل در نظر خرم چه سود
دردرون جان جراحت بر برون مرهم چه سود
صورت آدم تن و معنیش جان روشن است
معنی آدم نداری صورت آدم چه سود
دل پراکنده ست چشم از این و آن بستن که چه
خانه را صد رخنه در دیوار، در محکم چه سود
پیش چشم تیزبین عالم ندارد نقض غیر
نیستی چون تیزبین نظاره عالم چه سود
تشنه را در بادیه چون کوزه ز آب آمد تهی
کوزه ها پر آب گرد چشمه زمزم چه سود
روز هجرم سوخت کم ده وعده شبهای وصل
سبزه چون شد خشک بر وی تری شبنم چه سود
نام حاتم می نهد بر خواجه مرد مدح سنج
خواجه چون ممسک بود همنامی حاتم چه سود
جز در انگشت سلیمان نیست خاتم را اثر
چون نه انگشت سلیمانی بود خاتم چه سود
شاهد نظم تو جامی چون نیامد دلفریب
از خط خوش بر عذارش جعد خم در خم چه سود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غافلی می گفت کای بنا بنای خانه ام
ساز محکم ور نه زانم غیر درد و غم چه سود
زیرکی بشنید گفتا چون بنای عمر ما
سخت سست آمد بنای آب و گل محکم چه سود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.