به هر خانه کان نازنین می نماید
به چشمم بهشت برین می نماید
به هر جا که او بر زمین می نهد پا
سر عالمی بر زمین می نماید
چه سود است از آنم که سیمینبر آمد
چو دل در برش آهنین می نماید
چو ابرو نماید مبینید سویش
که غارتگر عقل و دین می نماید
مزن طعن لیلی اگر بست برقع
که لایق به مجنون چنین می نماید
ز سر می رود هوش مجنون چو لیلی
ز خیمه سر آستین می نماید
خطا ازکه دیده ست زاهد ندانم
که در ابرو افکنده چین می نماید
چو از عشق در دل گشادی ندارد
همان حالتش از جبین می نماید
هزار آفرین بر تو جامی که طبعت
دراین شعر سحرآفرین می نماید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.