گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

جز مرغ غمت کرده به دل خانه کسی نیست

جاساخته جز جغد به ویرانه کسی نیست

زد بر در دل حلقه خیالت ز سر زلف

گفتم که درون آی که بیگانه کسی نیست

در میکده ها گشتم و در صومعه ها نیز

از چشم تو بی نعره مستانه کسی نیست

از روی و لب و زلف تو امروز درین شهر

جز عاشق و میخواره و دیوانه کسی نیست

گو با دگران شرح کرامات خود ای شیخ

در مجلس ما قابل افسانه کسی نیست

از نکته یکتایی حسنت چه زنم دم

شایسته این گوهر یکدانه کسی نیست

جامی چو دلت رفت به سینه چه زنی سنگ

در کوفتنت چیست چو در خانه کسی نیست

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
سلمان ساوجی

ما را به جز از عشق تو، در خانه کسی نیست

بنمای رخ، از پرده که در خانه کسی نیست

بردار مه از سلسله تا خلق بدانند

کز سلسله داران تو، دیوانه کسی نیست

فرزانه‌تر مردم اگر، زاهد و صوفی است

[...]

کمال خجندی

در سینه مرا غیر تو همخانه کسی نیست

ور هست برون از دل دیوانه کسی نیست

دل از چه به تنگست زاغیار که امروز

جز بار درین منزل ویرانه کسی نیست

در دیده تونی مردمک آن رخ ز که پوشی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه