ای سر کوی تو اقلیم بلا
دل در او جان کرده تسلیم بلا
بهر طفلان ره عشقت ز خط
عارض تو لوح تعلیم بلا
شحنه حسنت ز زلف تار تار
کرده بر عشاق تقسیم بلا
جدول خونین ز اشک ما کشد
چون نویسد عشق تقویم بلا
تا بلا نام تو شد بر عافیت
می کنم پیوسته تقدیم بلا
چون بلا از توست جان آید برون
از حریم تن به تعظیم بلا
دل فکن جامی درآن زلف و مترس
در بلا بهتر که در بیم بلا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.