شمارهٔ ۲۳۸
شب از گریه چندان گهر سفته ام
که تا روز غرق گهر خفته ام
ولی چون تو را درنیاید به گوش
چه سود این گهرها که من سفته ام
به جمعیت وصل ره چون برم
چنین کز فراق تو آشفته ام
مگو مژده قتل من گو به دل
که عمریست کین را به دل گفته ام
نداده ست بویی گل از تو به باغ
که چون غنچه زان بوی نشکفته ام
بود عیب من عشق و چون زاهدان
ز کس هرگز این عیب ننهفته ام
ز جامی میندیش و بیرون خرام
کزین آستان گرد وی رفته ام
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...