سحر به گوشه محراب زاریی کردم
به یاد ابروی تو اشکباریی کردم
قرارگاه دلم زلف بی قرار تو بود
عجب مدار اگر بی قراریی کردم
هوای زلف و رخت در دلم کهن شده بود
ز نودمیده خطت تازه کاریی کردم
نبرد بار غمت پای صبر من از جای
به زیر بار غمت بردباریی کردم
بر آستان تو سودم به خاک روی نیاز
سگان کوی تو را حق گزاریی کردم
شبی به سوی تو گفتی گذر کنم چو خیال
در انتظار تو شب زنده داریی کردم
برآر حاجت جامی چو گفتمت حالش
که این فسانه به امیدواریی کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.