شمارهٔ ۱۷
عید شد و عالمی کشته جولان تو را
تا که قبول اوفتد از همه قربان تو را
نعل سم توسنت حیف بود بر زمین
دیده عشاق باد عرصه میدان تو را
بردن دلهات کار، غارت دینها شعار
به که نیفتد دوچار هیچ مسلمان تو را
تیغ سیاست بکش خون اسیران بریز
دولت خوبی چو داد حشمت سلطان تو را
می فکنی تیر و من رنجه که ناگه برد
این جگر آتشین آب ز پیکان تو را
ابر سیه گو سحر روزن مشرق ببند
مطلع خورشید بس چاک گریبان تو را
راحله را جامیا ریگ حرم ساز جا
چند کند پای بند خاک خراسان تو را
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...