خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند
دارم همین مراد کزان خاک در نهند
پیکان تو چو سرخ شود ز آتشین دلم
خوش آنکه بهر داغ مرا بر جگر نهند
صد عقدگوهر از مژه ریزم چو آن دولب
قفل عقیق بر در درج گهر نهند
ناید یکی چو دور خطت گر مهندسان
بر گل هزار دایره از مشک تر نهند
دل شد خراب عشق همان به که عقل و دین
زین پس متاع خویش به جای دگر نهند
بگشا کمر در انجمن سیم ساعدان
تا دستها به خدمت تو بر کمر نهند
شیرین لبت مدزد ز جامی که نیست عیب
گر پیش طوطیان سخنگو شکر نهند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنان که پای قدر بر افلاک بر نهند
بر آستان میرعلی حمزه سر نهند
زان واجبست خیل ملکرا سجود خاک
تا چهره نیاز برین خاک در نهند
درویش این درند به در یوزه قبول
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.