سرت ز عارضه دهر دردمند مباد
زمانه بر دل شاد تو غم پسند مباد
تو جان اهل نیازی به چاربالش ناز
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
ز نازکیست وجودت سرشته سر تا پای
وجود نازکت آزرده گزند مباد
برآتشین لبت آن خال کز تب افتاده ست
به چشم زخم حسودان بجز سپند مباد
علاج گریه تلخم چو جام عیش کشی
بجز تبسمت از لعل نوشخند مباد
جز آن ز سروقدان کو قبول خاطر توست
به پایبوسی رخش تو سربلند مباد
سواره چون بدر آیی ز فرق تاجوران
بغیر تاج و ز تو جز سم سمند مباد
کمند دولت سرمد تو راست هیچ سری
برون ز ربقه تسخیر این کمند مباد
نیی ست نایژه فیض خامه جامی
برآن نی از نفس عیبجوی بند مباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره آرزوی خوشبختی و سلامت برای معشوق صحبت میکند. شاعر به معشوق خود میگوید که امیدوار است او از دردها و غمهای زمانه در امان باشد و وجود نازک او آسیب نبیند. او همچنین به زیباییهای معشوق اشاره کرده و بر ارزش لبخند و شادی او تأکید میکند. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که معشوقش باید از هر گونه حسد و بدخواهی در امان باشد و زندگیاش پر از عشق و کامیابی باشد.
هوش مصنوعی: دوست دارم که سر تو از آزار و سختیهای زمان در امان باشد و لحظات شاد زندگیات هیچگاه به غم و اندوه مبتلا نشود.
هوش مصنوعی: تو که جان اهل عشق هستی، نیازی به آرامش و راحتی در زندگی نداری. بدن زیبا و نازنینت هم نباید به دلسوزی و درمان پزشکان نیازمند باشد.
هوش مصنوعی: وجود ظریف و نازک تو به گونهای است که تمام وجودت به لطافت آغشته شده است. امیدوارم که هیچ آسیبی به آن نرسد.
هوش مصنوعی: بر لبهای آتشین تو، آن خالی که از تب افتاده است، به چشم زخم حسودان، جز سپند (یعنی چیزی که مانع آسیب شود) نباشد.
هوش مصنوعی: درد و اندوهی که از گریههایم دارم، جز با خوشحالی و لبخند تو درمان نمیشود. اگر لبخند گرانبهای تو نباشد، هیچ شادی و لذتی برایم باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: تنها آنانی که قد و قامت زیبا دارند، سزاوار توجه و محبت تو هستند و هرگز نباید به خاطر زیبایی چهرهات در برابر کسی سر فرود آورد.
هوش مصنوعی: وقتی که با زیبایی و عظمت وارد میشوی، دیگر نیازی به تاج و زیور نیست و بجز اثر پای مرکبت، چیزی از تو نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: کمند دائمی تو، فریبنده و قدرتمند است و هیچکس نخواهد توانست از این دام رهایی پیدا کند.
هوش مصنوعی: در شکوه نغمه ای پنهان، جامی است که از آن، فیض و برکت به دست می آید. از این ساز، نفس عیب جویان دور باد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد
سلامتِ همه آفاق در سلامتِ توست
به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد
جمالِ صورت و معنی ز امنِ صحتِ توست
[...]
ز چشم بد رخ خوب ترا گزند مباد
سرود بزم تو جز نغمه سپند مباد
گشاد کار جهان در گشاده رویی توست
ز تنگ گیری غم خاطرت نژند مباد
ز نوشخند تو آفاق شکرستان است
[...]
مرا ز حلقهٔ آن دربهدر پسند مباد
چو آفتاب خلاصم از آن کمند مباد
هر آن سری که بر آن آستان نگردد خم
چو حلقهٔ در آن کوی سربلند مباد
رقیب اگر شکر ار خورد باده نوشش باد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.