شمارهٔ ۱۵۹
با تو یکجا نمی توانم بود
وز تو یکتا نمی توانم بود
با تو دارم چو تن به جان پیوند
تن تنها نمی توانم بود
بر سر کوی تو ز بیم رقیب
آشکارا نمی توانم بود
بی تو بالین نشایدم ز حریر
سر به خارا نمی توانم بود
بر دلم بی تو شهر تنگ آمد
جز به صحرا نمی توانم بود
بدرم خرقه شکیبایی
چون شکیبا نمی توانم بود
بستم از ناله لب تو را زین بیش
انده افزا نمی توانم بود
من و قطع ره عدم چه کنم
بی تو قطعا نمی توانم بود
جز به آزار تیغت آسوده
جامی آسا نمی توانم بود
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...