زان بت آزری خبر که دهد
زان مه خاوری خبر که دهد
دل ما مشتریست آن مه را
به مه از مشتری خبر که دهد
می دود اشک ما به هر سر راه
تا ازان لشکری خبر که دهد
بی خبر زو شدیم دیوانه
زان فسونگر پری خبر که دهد
کفش او تاج ماست شاهان را
زین بلند افسری خبر که دهد
تخت جم شد به باد منتظر است
تا ز انگشتری خبر که دهد
یار شد جور پیشه جامی را
زین نوازشگری خبر که دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان دلتنگی و longing شاعر نسبت به یک مه و معشوق میپردازد. شاعر از عشق و محبت خود صحبت میکند و اشاره میکند که دلش در آرزوی دیدار آن مه است. همچنین بیان میکند که اشکهایش به هر سو میریزد تا خبری از آن معشوق بشنود. در ادامه به اهمیت معشوق و تأثیر او بر زندگیاش اشاره میکند و به بیخبری و دیوانگیاش نسبت به آن فسونگر زیبا اشاره دارد. در مجموع، شعر به احساسات عاشقانه و انتظار برای وصال میپردازد.
هوش مصنوعی: از آن بت زیبای آزری، چه خبری میتواند بدهد؟ و از آن ماه تابان خاوری، چه خبر میتواند بیاورد؟
هوش مصنوعی: دل ما عاشق آن ماه است؛ اما ماه نمیداند که مشتری (دل ما) چه احساسی نسبت به او دارد.
هوش مصنوعی: اشکهای ما در هر جا جاری میشود تا از آن سپاه خبری به ما برساند.
هوش مصنوعی: ما از آن پری که فریبنده است، بیخبر و دیوانه شدهایم، ولی کسی نیست که خبر ما را به او برساند.
هوش مصنوعی: کفش او برای ما مانند تاجی است که بر سر پادشاهان نشانده میشود. او در مقام و موقعیتی است که کسی از آن باخبر نیست.
هوش مصنوعی: تخت پادشاهی جم به دست باد سقوط کرده و منتظر است تا از انگشتری خبری برسد.
هوش مصنوعی: دوست به طرزی نادرست و ظالمانه با جامی رفتار کرده است، آیا کسی از این مهربانی و نوازش خبری دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.