از سرو قدت کج نظران را چه گشاید
وز خاک درت بصران را چه گشاید
جز خون گره بسته به نوک مژه شبها
از لعل تو خونین جگران را چه گشاید
جز با دگران دیدنت از دور به حسرت
از وصل تو بی سیم و زران را چه گشاید
زر گشت مرا چهره و گر زر نگشایم
زین وجه چو تو سیمبران را چه گشاید
سیم است برت ور کمر زر نگشایی
از سیم تو زرین کمران را چه گشاید
آرد خبر از یوسف ما پیرهن گل
از نکهت گل بی خبران را چه گشاید
بر جامی بیدل زبتان جز در محنت
نگشاد ندانم دگران را چه گشاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.