عارض ز خط آراسته شد نوش لبم را
برهم زد ازان عارض و خط روز و شبم را
آن نخل طرب را چو گزیدم لب شیرین
گفتا که مکن خسته ز دندان رطبم را
دل داشت نوای طربی فرقت آن ماه
با ناله بدل کرد نوای طربم را
دارم به تو روی از همه زان دم که نهادند
در قبضه عشق تو زمام طلبم را
تب لرزه ام از آه خود از زلف کرم کن
تاری که ازان رشته ببندند تبم را
محجوبم ازان عارض خوب از سبب زلف
یارب بکش از پیش حجاب سببم را
گفت از لب میگون تو جامی سخنی چند
بفروخت به می دفتر فضل و ادبم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در هجر طرب بیش کند تاب و تبم را
مهتاب، کف مار سیاه ست شبم را
آوخ که چمن جستم و گردون عوض گل
در دامن من ریخته پای طلبم را
ساز و قدح و نغمه و صهبا همه آتش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.