جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۸۵ رفت آنکه به قبله بتان روی آرم حرف غمشان به لوح دل بنگارم آهنگ جمال جاودانی دارم حسنی که نه جاودان ازان بیزارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از دلتنگی و عشق میگوید. او میخواهد روی به قبله بتان بیاورد و غمهایشان را در دل خود بنویسند. همچنین به زیبایی جاودانی اشاره میکند که او را مجذوب کرده، اما از زیباییهای زودگذر بیزار است.
هوش مصنوعی: رفت آنکه همیشه به معشوق خود تکیه میکردم و حالا میخواهم درد و غم آنان را در دل خود ثبت کنم.
هوش مصنوعی: من زیبایی بیپایانی را در خود دارم، اما این زیبایی را که جاودان نیست، دوست ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من صورت تو به دیده اندر دارم
کز دیده همی به رخ برش بنگارم
چندان صنما ز دیدگان خون بارم
تا صورت تو ز دیده بیرون آرم
تا جان دارم غم تو را غمخوارم
بی جان غم عشق تو به کس نسپارم
بیمارم و ناردان لبت پندارم
در بویهٔ آبی تنت بیمارم
گر آبی و ناردان مرا بسپاری
جان و تن خویشتن به تو بسپارم
کار آنچنان که آید بگذارم
عمر آنچنان که باید بگسارم
دل را ز کار گیتی برگیرم
تن را به حکم ایزد بسپارم
چون نیستم مقیم درین گیتی
[...]
در عشق چو نار کَفته شد رخسارم
از بس که برو سرشک خونین بارم
هرگه که سرشک دیده زو بردارم
چون پرده ز ناردانه بیرون آرم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.