هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف یک شاهد غیبی میپردازد که از عالم پنهان خود را نمایان کرده و در صحرایی میدرخشد. زلفهای این شاهد، نمادی از جلوههای وجود و تعینات هستند که بر چهرهی ذات الهی، تأثیر میگذارند و هر حلقهای که بسته میشود، دلهای بسیاری را جذب و مجذوب خود میکند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف یک شاهد غیبی میپردازد که از عالم پنهان خود را نمایان کرده و در صحرایی میدرخشد. زلفهای این شاهد، نمادی از جلوههای وجود و تعینات هستند که بر چهرهی ذات الهی، تأثیر میگذارند و هر حلقهای که بسته میشود، دلهای بسیاری را جذب و مجذوب خود میکند.
هوش مصنوعی: آن معشوق ناشناخته از جایی پنهان بیرون آمد و با جلوهگری خود، خیمهای در دشت برپا کرد.
هوش مصنوعی: از زلف تعینات بر چهرهی ذات، هر حلقهای که به وجود آمد، دل را از صد حلقهی دیگر آزاد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
...
...
بفنود تنم بر درم و آب و زمین
دل بر خرد و علم به دانش بفنود
اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار ترا دلبر ما باید بود
ز اول که مرا عشق نگارم بر بود
همسایه به شب زناله من نغنود
کم گشت کنون ناله که عشقم بفزود
آتش چو همه گرفت کم گردد دود
آن دل ، که ببند عشق کس بسته نبود
عشق تو بیامد و ببست و بربود
ای ماه ز رشک روی تو ناخشنود
در حال دل بنده چه خواهی فرمود ؟
گر مرگ برآورد ز بدخواه تو دود
زآن دود چنین شاد چرا گشتی زود
چون مرگ ترا نیز بخواهد فرسود
از مرگ کسی چه شادمان باید بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.