گنجور

 
جامی

بی تاب شد از تب ورق نسرینت

بی آب ز تبخاله لب شیرینت

تو خفته به سان چشم و من چون ابرو

با پشت خمیده بر سر بالینت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode