شمارهٔ ۹۷۹
گر بدانی که چها می کشم از درد جدایی
به خدا با همه بیرحمی خود رحم نمایی
درد پرورد توام، من که و اندیشه درمان
کاش صد درد دگر بر سر هر درد فزایی
دل بی حاصل ما را برت ای شوخ چه قیمت
که به یک عشوه اگر خواهی ازین صد بربایی
گرچه ما را نبود جای به خاک سر کویت
شکر باری که تو جا کرده درون دل مایی
دل نه زانسان به کمند تو گرفتار شد ای جان
که توان داشت به تدبیر خرد چشم رهایی
بامدادان همه کس در پی مقصودی و جامی
اشکریزان به سر کوی تو تا کی بدر آیی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...