شمارهٔ ۹۵۴
سر تا به قدم غرقه دریای زلالی
از تشنه لبی بر سر هر چشمه چه نالی
پیش لب تو صد قدح باده لبالب
بر ساغر خالی لب خود بهر چه مالی
از عالم صورت که همه نقش خیال است
ره سوی حقیقت نبری در چه خیالی
ای خواجه عالی محل این دیر مغان است
بر صدر مکن جا که تو از صف نعالی
از عشق سخن مرتبه ای نیک بلند است
واعظ نبود لایق این پایه عالی
گفتی به جهان عاشق دلخسته چه دارد
جانی ز غمت پر، دلی از غیر تو خالی
جامی سخن عشق به هر سفله چه گویی
در کیسه لولی چه نهی عقد لآلی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...