یافتن پیش تو راهی نتوان
سویت از دور نگاهی نتوان
آه کز آتش تو سوخت دلم
وز دل سوخته آهی نتوان
غم دل را مکن از چهره قیاس
کوه را وزن به کاهی نتوان
با تو از سرو چمن چون گویم
نسبت گل به گیاهی نتوان
دیدن روی تو گه گه چه خوش است
ناخوش آن ست که گاهی نتوان
ناله ام جز به سر کوی تو نیست
داد جز بر در شاهی نتوان
دوش جامی به خیال رخ تو
گفت شعری که به ماهی نتوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ناامیدی و اشتیاق عاشقانه است. شاعر احساس میکند که هرچه تلاش کند، نمیتواند به معشوقش نزدیک شود یا توجه او را جلب کند. او از درد و شوق درونی خود میگوید و بر این نکته تأکید میکند که غم و غصهاش را نمیتوان با چیزهای کوچک مقایسه کرد. همچنین، دیدن چهره معشوق را لذتبخش میداند، اما از این میترسد که این لحظات نادر باشد. در نهایت، شاعر بیان میکند که تمامی نالهها و فریادهایش تنها به درگاه معشوق خود است.
هوش مصنوعی: دیدن تو از دور هم ممکن نیست و هیچ راهی برای نزدیک شدن به تو پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: ای کاش آتش عشق تو، دل مرا بسوزاند، اما از دل سوختهام نمیتوانم آه بکشدم.
هوش مصنوعی: غم و اندوه قلبت را با چهرهات نشان نده، چرا که نمیتوان وزن کوه را با کاهی سنجید.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چگونه زیبایی تو را با درختان و گلها مقایسه کنم، زیرا هیچ چیزی نمیتواند به اندازه تو زیبایی داشته باشد.
هوش مصنوعی: دیدن روی تو هر از گاهی خوشایند است، اما ناخوشایند این است که گاهی نتوانم این خوشی را تجربه کنم.
هوش مصنوعی: ناله و فریاد من فقط در نزدیکی توست و نمیتوانم از کسی دیگر شکایت کنم.
هوش مصنوعی: دیشب جامی در خیال چهرهات شعر زیبایی گفت که هیچچیز دیگری نمیتواند مانند آن باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.