چه کمر بسته ای به کین با من
که خوشی با همه همین با من
سرو نازی و هرگزت ننشاند
یک زمان بخت بر زمین با من
چه خطا دیده ای ز من که تو را
شد چنان طبع نازنین با من
که به کام تو زهر با دگران
خوشتر آید از انگبین با من
من که باشم که گویمت همه عمر
باش همراز و همنشین با من
قرنها داغ انتظار کشم
تا شوی ساعتی قرین با من
گفتی از کوی ما برو جامی
رفتم اینک نه دل نه دین با من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد جدایی است. شاعر از معشوق خود میخواهد که بگوید چه گناهی از او سر زده که این گونه دچار عذاب و غم شده است. او بر این باور است که خوشیها و شادمانیها تنها با معشوق واقعیاش معنا دارد و هیچ چیز دیگر برایش جذاب نیست. شاعر در انتظار لحظهای است که معشوقش به او بازگردد و این انتظار را با داغ دل تحمل میکند. همچنین، او از بیدل و دین بودن خود در پی جدایی میگوید و به یاد حرف معشوقش از رفتن به کوی خود اشاره میکند. در نهایت، تمام این احساسات نشاندهنده عمق عشق و غم اوست.
هوش مصنوعی: تو با چه ارادهای به دشمنی با من پرداختهای در حالی که شادی و خوشی برای تو هم درست همانند من است.
هوش مصنوعی: سرو زیبایی هرگز بخت مرا در یک لحظه بر زمین ننشاند، بلکه همیشه در اوج و بلندی باقی ماند.
هوش مصنوعی: چه اشتباهی از من کردی که اینگونه به من حس خوبی نداری و طبع لطیف و نازنینت به این حال درآمده است؟
هوش مصنوعی: برای تو، زهر دیگران شیرینتر است تا انگبین من.
هوش مصنوعی: من که هستم که بخواهم به تو بگویم همیشه در کنار من باش و همراز من باش.
هوش مصنوعی: قرنها در حسرت و انتظار میگذرانم تا اینکه برای یک لحظه با من همراه شوی.
هوش مصنوعی: گفتی از محلهام برو، من هم جامی را به دوش گرفتم. اما اکنون نه دل دارم و نه ایمان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.