کشیده بود مه از حسن سر به چرخ برین
چو دید روی تو آمد ز آسمان به زمین
ز دیده بس که نگین های لعل ریخت گرفت
گدای تو همه روی زمین به زیر نگین
کمین چشم تو را بنده ایم بهر خدای
مپوش چشم عنایت ز بندگان کمین
شمیم زلف تو شد همدم نسیم شمال
ز رشک نافه به صحرا فکند آهوی چین
ز خود روم چو تو آیی و حال من بینی
وگر زمن نشود باورت بیا و ببین
منم به میکده عشق گشته مفلس و عور
نه جان به جای نه جانان نه دل به دست نه دین
مبین حقارت جامی که در هوای قدت
همای همت او طائری ست سدره نشین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذبه معشوق میپردازد. شاعر از مهارت و لطافت چهره معشوق میگوید که چنان افسونگری دارد که حتی آسمان را به زمین میآورد. او از احساس خود به معشوق و عشق بیپایانش سخن میگوید و به حال نزار خود اشاره میکند که در میکده عشق، بیپناه و فقیر شده است. شاعر به عظمت و شکوه معشوق اشاره میکند و حاکی از این است که در عشق ورزیدن به او، هر چیزی را که دارد، از دست داده است. در نهایت، او به اهمیت نگاه و عنایت معشوق به بندگانش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ماه از زیبایی چهرهات به آسمان رفته بود، وقتی که چهرهات را دید، از آسمان به زمین آمد.
هوش مصنوعی: از چشمان من چون نگینهای سرخ و درخشان اشک ریخته شد، که گدای تو در هر جایی از زمین زیر این نگینها آمده و در کمال حقارت و ذلت قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر محبت و لطف تو انتظار میکشیم، پس برای خدا فراموش نکن که چشم لطف و توجه تو بر بندگان از چنگال وحشت دور است.
هوش مصنوعی: بوی خوش زلف تو همراه نسیم شمال شده است و به خاطر زیبایی تو، آهوی زیبای چین به دشت آمده است.
هوش مصنوعی: من از خودم دور میشوم وقتی تو بیایی و حال من را ببینی. و اگر به من اعتماد نداری، بیا و خودت ببین.
هوش مصنوعی: من به میکده عشق آمدهام و تمام داشتههایم را از دست دادهام. نه جانم به جای محبوبم است و نه دلم در دستم و نه دینداری برایم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: جامی که در اینجا به آن اشاره میشود، نشاندهندهی مقام و ارزشی است که در سایهی عظمت و بلندی شما قرار دارد. در واقع، این تصویر بیانگر آن است که هر چیز کوچک و حقیر، در کنار بزرگی و شکوه شما، چگونه به نظر میآید. پرندهای که در بالای درخت سدره نشسته، نماد بلند پروازی و آرزوهای بزرگ است که در برابر قدرت و عظمت شما قرار میگیرد. بنابراین، چه بسا که حتی چیزهای کوچک و به نظر بیاهمیت، در چنین شرایطی نیز میتوانند معنا و جایگاهی پیدا کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین
بخار دریا بر اورمزد و فروردین
همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین
ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر
ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین
بمشکرنگ لباس اندرون شدست هوا
[...]
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
[...]
بشکل غالیه دانیست لاله ، یاقوتین
نشان غالیه اندر میان غالیه دان
بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین
بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین
مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست
حدیث کردن شیرین او به از شیرین
اگر بچین بنگارند نقش چهره او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.