بیا ای اهل دل را قرة العین
کمان ابروانت قاب قوسین
میان موی تا موی میانت
نمی بیند خرد یک موی مابین
لبت را گفتم ای جان این قلبی
دهانت گفت پنهان حیث لا این
به وام از میکده بردم سبویی
مرا بادا به گردن دایم این دین
ز جامی گر تو سر خواهی و دیده
برد فرمان تو بالرأس والعین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوقه است. شاعر از زیبایی ابروها و موهای معشوقهاش میگوید و از جذابیت لبها و چشمان او تعریف میکند. او به عشق و احساس عمیقش اشاره میکند و میگوید که این عشق مانند میکدهای است که او را به سوی خود کشانده است. در نهایت، او آماده است تا فرمان معشوقهاش را با کمال میل بپذیرد.
هوش مصنوعی: بیا ای دلباختگان، دیدن زیبایی و جذابیت ابروانت مانند کمان است که در نهایت زیبایی، قوسی دلربا ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: در میان موهای تو، عقل هرگز نمیتواند یک تار مو را که بین ماست، ببیند.
هوش مصنوعی: ای جان، من به لبانت گفتم که این قلب من که در دهنت است، به طور پنهانی چه نظری دارد.
هوش مصنوعی: از میخانه یک سبوی شراب به امانت گرفتم، باشد که این دین و ایمان همیشه بر دوش من باشد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از جامی بنوشی و چشمهایت را ببندی، باید فرمان تو درست و برتر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی دانست گفتی حال رامین
که او را تلخ گردد عیش شیرین
جهان را یادگارست از سلاطین
شه ایران و توران ناصرالدین
ملک سنجر ولیعهد ملک شاه
خداوند ملوک مشرق و چین
فروزان آفتابی عالم افروز
[...]
سلیمان را نگین بود و ترا دین
سکندر داشت آیینه، تو آیین
چو مرد آورد پیش پیر رهبین
نجاست بود حلوا نانش سرگین
نگار سرو قد دیدی بآیین
نگه کن قدّ آن سرو نگارین
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.