چو می دور ازان لعل میگون خورم
حریفان می لعل و من خون خورم
شدم ناتوان از غمش وین زمان
خورم غم که دیگر غمش چون خورم
مده عشوه گو کز غمش بی خودم
من از باده مستم چه افیون خورم
حریفان کم می گرفتند و من
به یاد لبش هر دم افزون خورم
چه من سرخوش از جام عشقم چرا
می عشرت از خم گردون خورم
اگر مست لیلی شوم دور نیست
چو من باده از جام مجنون خورم
گل آمد به کف جام جامی چه عیب
که در پای گل جام گلگون خورم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.