مطرب امشب ساز کن با ناله من چنگ را
آتشی دیگر فروز این سوزناک آهنگ را
بس که نالیدم ز درد دوری آن سنگدل
دل به درد آمد ز آه و ناله من سنگ را
دورم از یار و نیارم سوی او رفتن که اشک
ساخت دریا گرد من فرسنگ در فرسنگ را
رازم آخر فاش خواهد شد چه سان پوشم ز خلق
چهره زرد و سرشک ارغوانی رنگ را
هست آسیب تنت آزار جان بیدلان
اندکی آهسته تر بند آن قبای تنگ را
بهر تیرت جنگ دارد جان به دل لطفی نمای
تیر دیگر سوی جان انداز و بنشان جنگ را
جامیا طغرای دولت خواهی از سلطان عشق
خط رسوایی بکش منشور نام و ننگ را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دلنگرانی و درد ناشی از دوری محبوبش صحبت میکند. او از ساز و نواهای دلنشین میخواهد که با غم و نالهاش همخوانی داشته باشد و آتشی تازه در دلش برانگیزد. شاعر به شدت از درد فاصله با محبوبش رنج میبرد و احساس تنهایی میکند. او میگوید که راز و احساساتش به تدریج فاش خواهد شد، حتی اگر در ظاهر به آرامی زندگی کند. در ادامه، از زحمت درونی و آسیبهایی که از دوری محبوب میبیند میگوید و خواستار نرمی و آرامش در بیان دردهایش است. شاعر همچنین با اشاره به تیر و جنگ، از قرار داشتن در موقعیت سختی در عشق سخن میگوید و در نهایت، به نقش عشق در زندگیاش و اهمیت آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: امشب ساز را به ناله من بزن و آتش جدیدی به این آهنگ سوزناک ببخش.
هوش مصنوعی: من به خاطر غم و درد دوری آن سنگدل بسیار نالیدم و از شدت غصهام، دل خودم نیز آسیب دید و حتی سنگ هم تحت تأثیر آوای نالهام قرار گرفت.
هوش مصنوعی: من از یار خود دور هستم و نمیتوانم به سوی او بروم؛ اشکهایم چنان زیاد شده که دور مرا به دریا بدل کرده است، حتی اگر فاصلهها نیز بسیار باشد.
هوش مصنوعی: راز من در نهایت فاش خواهد شد، چگونه میتوانم از مردم چهرهی زرد و اشکهای قرمز رنگم را پنهان کنم؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این جمله به نوعی بیانگر وضعیت دشواری است که فردی در آن قرار دارد. او از آسیبی که به جسمش وارد شده، رنج میبرد و این آسیب برای روح و جان کسانی که بیدار و آگاهاند، نیز آزاردهنده است. درخواست این است که کمی آهستهتر به مسئله نگاه شود و احساسات و دردهای فرد مورد توجه قرار گیرد. در واقع، این عبارت بیانگر همدلی و احترامی است که نسبت به مشکلات دیگران وجود دارد.
هوش مصنوعی: برای تو که همچون تیر به جنگ آمدهای، جانم را به دل دوستی متقاعد کن؛ تیر دیگری را به سوی جانم پرتاب کن و این جنگ و conflict را آرام کن.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به مقام و احترام دست یابی، باید از عشق الهی مدد بگیری و از طریق آن به خودسازی و اصلاح شخصیت بپردازی، تا دیگران را با نام نیکو و یاد مثبت خویش به یاد بسپاری و از رسوایی دور بمانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خلق خوش چون صلح می سازد گوارا جنگ را
می نماید چرب نرمی مومیایی سنگ را
بر فقیران مرگ آسان تر بود از اغنیا
راحت افزون است در کندن، قبای تنگ را
خورد از بس زخم های منکر از نادیدنی
[...]
دلبر حکاک من با چرخ دارد جنگ را
می کند سوراخ با الماس مژگان سنگ را
سادگی باغیست طبع عافیتآهنگ را
وقف طاووسان رعناکنگل نیرنگ را
دل چوخونگرددبهار تازهرویی صیدتست
موج صهبا دام پروازست مرغ رنگ را
طبع ظالم را قوی سرمایه سازد دستگاه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.