شمارهٔ ۳۴۲
تا دامن آن تازه گل از دست برون شد
چون غنچه دلم ته به ته آغشته به خون شد
گفتم نکنم میل جوانان چو شوم پیر
فریاد که چون پیر شدم حرص فزون شد
بگشاد صبا تاری ازان جعد مسلسل
صد خسته جگر بسته زنجیر جنون شد
از بس که مرا سوخت خط غالیه بویت
از دود دلم روی هوا غالیه گون شد
صد بار شد از عشق توام حال دگرگون
یک بار نگفتی که فلان حال تو چون شد
جان سوخت غم عشق توام شاد مبادا
آن کس که بدین ورطه مرا راهنمون شد
مرغ دل جامی که کسی را نشدی رام
در دام سر زلف تو افتاد و زبون شد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...