مطرب آهنگ ترنم های شوق انگیز کرد
وز دم نی آتش صاحبدلان را تیز کرد
در حریم بزم رندان پای نتواند نهاد
جز حریفی کز سبوی باده دستاویز کرد
کوهکن گو تیشه بی حاصل مزن چون دور چرخ
لعل جان افزای شیرین روزی پرویز کرد
سبزه نو خاست گرد گل تو را از مشک ناب
با اسیران هر چه کرد این سبزه نوخیز کرد
زلف مشکین تو را در باغ بر هم زد صبا
جعد سنبل را عبیر افشان و عنبیربیز کرد
داشت ارزانی خیالت دوش تشریف قدوم
مردم چشم منش از گریه گوهرریز کرد
دعوی پرهیزگاری نیست جز آلودگی
وقت جامی خوش کزین آلودگی پرهیز کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شادی و سرمستی است که از موسیقی و زیباییهای طبیعت ناشی میشود. شاعر به تأثیر موسیقی بر دلهای عاشقان اشاره میکند و بیان میکند که در محفلهای شاد هیچکس نمیتواند حضور یابد مگر آنکه از شراب عشق بهرهمند باشد. او نسبت به بیثمر بودن برخی تلاشها هشدار میدهد و از زیباییهای طبیعی مانند گل و سبزه یاد میکند که روح را شاداب میکند. همچنین به زلفهای معشوق و زیباییهایشان اشاره دارد و در نهایت به این نکته میرسد که پذیرش آلودگی در زندگی، به جای خودداری از آن، امری طبیعی است.
هوش مصنوعی: موسیقیدان با نواهای شگفتانگیز خود شوق و احساس را به جان شنوندگان القا کرد و صدای نی او، آتش عشق و محبت در دلهای صاحبدلان را شعلهورتر ساخت.
هوش مصنوعی: در محفل رندان، تنها کسی میتواند وارد شود که دلش از شراب پر باشد و بتواند با آنها همنشینی کند.
هوش مصنوعی: ای کوهنورد، تیشهات را به کار نبر، زیرا دور زمانه، لذت و شیرینی زندگی را از پرویز گرفت.
هوش مصنوعی: سبزه تازهای سر از خاک برآورده است که گرد گل تو را به زینت مشک ناب آراسته و با اسیران هر چه کرد، این سبزه تازه هم زایش یافت.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی زلفهای مشکی تو را در باغ به هم ریخت و همچنین پیچ و تاب سنبلها را خوشبو کرد و عطرش را پراکند.
هوش مصنوعی: دیشب خیال تو به قدری برایم ارزشمند بود که اشکهایم مانند جواهراتی گرانبها از چشمانم ریخت.
هوش مصنوعی: ادعای دینداری یا پرهیزکاری تنها به معنای آلوده کردن وقت نیست، بلکه بهجای اینکه از این آلودگیها دوری کنیم، باید به دنبال لذت از زندگی و لحظههای خوش بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شیخ از مسواک دندان طمع را تیز کرد
سبحه را هم بهر تخم شید دست آویز کرد
اهل عالم طفل طبعانند و بیمار هوس
کی تواند طفل چون بیمار شد پرهیز کرد
خونم از ذوق شهادت جنگ دارد با بدن
[...]
از حیا نتوان به چشم او نگاه تیز کرد
دیگری بیمار و می باید مرا پرهیز کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.