دوش بر یاد تو چشمم دم به دم خون میگریست
سوز من میدید شمع و از من افزون میگریست
گریه تلخ صراحی نیز بیچیزی نبود
غالبا از شوق آن لبهای میگون میگریست
صبحدم یارب کواکب بود ریزان از سپهر
یا نه بر درد دل من چشم گردون میگریست
چون فسونگر دید درد من برید از من امید
ورنه بیموجب چرا هنگام افسون میگریست
آن نه باران بود گرد کوی لیلی هر بهار
روزگار سنگدل بر حال مجنون میگریست
وان روان تا منزل شیرین نه جوی شیر بود
بلکه بر فرهاد مسکین کوه و هامون میگریست
شد چنان جامی ضعیف از محنت هجران که دوش
سیل اشک از خانه میبردش برون چون میگریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به یاد معشوق خود بسیار میگرید و احساساتی عمیق و دردناک را به تصویر میکشد. او میگوید که حتی شمع نیز از سوز او میگرید و شراب عاشقانه نیز به یاد لبهای معشوق اشک میریزد. شاعر همچنین به آسمان و ستارگان اشاره میکند که شاید بر درد دل او میگریند. او میگوید که اگرچه دردش بسیار عمیق است، ولی امیدش از دست رفته است و این سبب میشود که بیموجب اشک بریزد. در نهایت، شاعر به وضعیت خود و دیگری همچون فرهاد و مجنون اشاره میکند و نشان میدهد که عواطف و درد عشق، شعلهور و عمیق است و به همین خاطر کاملاً ویرانگر است.
هوش مصنوعی: دیشب هنگام یاد تو، چشمانم هر لحظه اشک میریخت. شعله شمع، سوز من را میدید و بیشتر از من گریه میکرد.
هوش مصنوعی: صراحی، که خود نوشیدنی دارد، گاهی از شوق زیبایی لبهای میگون مینالد و اشک میریزد. این نشان میدهد حتی خود او هم از محبت و زیبایی بینصیب نیست.
هوش مصنوعی: در صبح زود، ای پروردگار، آیا ستارهها از آسمان فرو میریختند یا اینکه آسمان برای درد دل من میگریست؟
هوش مصنوعی: زمانی که فسونگری درد من را دید، از من ناامید شد. وگرنه دلیل دیگری نداشت که در هنگام افسونگری اشک بریزد.
هوش مصنوعی: هر سال، در فصل بهار، به نظر میرسید که بارانی که بر کوچههای لیلی میبارد، تنها به خاطر حال مجنون است و او را به یاد میآورد. این باران نماد دلسوزی و اندوه روزگار بیرحم بر حال مجنون است.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر کشیده شده که در مسیر رسیدن به یک مقصد خوشایند و دلنشین، شیرینی و لذت فقط خاصیت ظاهری ندارد؛ بلکه در درون خود درد و رنجی وجود دارد. به نوعی به فرهاد، که اسطورهای از عشق و فداکاری است و در حال غم و اندوه در مواجهه با دشواریهاست، اشاره شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر درد جدایی، حال آن جام به قدری ضعیف و آسیبپذیر شده که شب گذشته، سیل اشک از خانهاش خارج میشود و وقتی که اشکها میریزد، به شدت گریه میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش بر یاد تو چشمم دم به دم خون میگریست
سوز من میدید شمع و از من افزون میگریست
گریه تلخ صراحی نیز بیچیزی نبود
غالبا از شوق آن لبهای میگون میگریست
صبحدم یارب کواکب بود ریزان از سپهر
[...]
شیشهٔ می دور از آن لبهای میگون میگریست
تا دل خود را دمی خالی کند، خون میگریست
دوش بر سوز دل من گریهها میکرد شمع
چشم من آن گریه را میدید و افزون میگریست
آن نه شبنم بود در ایام لیلی، هر صباح
[...]
از غم لیلی به وادی گرچه مجنون میگریست
گر رموز عشق دانی لیل افزون میگریست
رفته در محفل سخن از آتشینرویی که دوش
شمع را دیدم که از اندازه بیرون میگریست
خون از چشم آشنا میریخت در بزم وصال
[...]
آمدی، دیر و، دلم کز دوریت خون میگریست؛
زود رفتی و ندیدی، کز غمت چون میگریست؟!
آنکه میخندید بر حالم، ز عشقت پیش ازین؛
گر به این زاری مرا میدید، اکنون میگریست
شب، به کویت گریه میکردم من و، بر حال من؛
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.