چه گویم کز فراقت چونم ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست
به زیر پای خود کردی سرم پست
رساندی پایه بر گردونم ای دوست
میان رهروان بودم فسانه
ز ره بردی به یک افسونم ای دوست
چنان از لعل میگون تو مستم
که فارغ از می گلگونم ای دوست
ز نقد عشق اگر خالی بود جیب
چه سود از گنج افریدونم ای دوست
کمم در حشمت و جاه از سگانت
ولیکن در وفا افزونم ای دوست
مگو جامی سگ این آستان نیست
مکن زین دایره بیرونم ای دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از حس درد و جدایی خود از دوست سخن میگوید. او میگوید که جگرش پر از درد و دلش پر از خون است. دوستش باعث شده که سرش زیر پای او باشد و به او مقام والایی ببخشد. شاعر در میان رهروان داستانی از عشق است که به وسیله دوستش به دنیایی دیگر برده شده است. او از شراب لعل میگون دوستش مست شده و از همه چیز دیگر غافل است. شاعر به اهمیت عشق اشاره میکند و میگوید اگر در عشق خالی باشد، هیچ ثروتی از افریدون فایدهای ندارد. هرچند از نظر مقام و جاه کم دارد، اما در وفاداری و وفا از سگانت بیشتر است و نسبت به آن احساس افتخار میکند. او میخواهد به دوستش بگوید که این جام به هیچ کسی تعلق ندارند و از دایره عشق بیرون نرود.
هوش مصنوعی: چه بگویم از درد جداییات، ای دوست؟ جگرم پر از درد و دلم پر از غم و اندوه است، ای دوست.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو با عشق و محبت خود، مرا به جایی رساندی که هر پستی را به بزرگی تبدیل کردی و به من احساس عروج و عظمت دادی.
هوش مصنوعی: در بین راهپیمایان قرار داشتم و تو با یک جادو و افسون مرا از مسیر خود دور کردی، ای دوست.
هوش مصنوعی: من به قدری از زیبایی و جلوههای تو غرق شدم که دیگر به شراب قرمز بیتوجه هستم، ای دوست.
هوش مصنوعی: اگر جیبم از محبت و عشق تهی باشد، داشتن گنجی مانند افریدون نیز برایم ارزشی ندارد، ای دوست.
هوش مصنوعی: من شاید از نظر قدرت و مقام به اندازهی سگهایم نباشم، اما در وفاداری به تو، دوست عزیزم، بیشتر از همه هستم.
هوش مصنوعی: نگو که من در این درگاه مثل سگ هستم، ای دوست، از این دایره مرا بیرون نبر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه گویم کز فراقت چونم ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست
به زیر پای خود کردی سرم پست
رساندی پایه بر گردونم ای دوست
میان رهروان بودم فسانه
[...]
تو گر خون ریزیم ممنونم ای دوست
مگو تا غیر ریزد خونم ای دوست
مرا هم بر سر کویت سگی دان
مکن از کوی خود بیرونم ای دوست
به حسن از لیلی افزونی تو و من
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.