بازم ز دیده ای گل خندان چه می روی
چاکم چو گل فکنده به دامان چه می روی
سروی و جای سرو به جز جویبار نیست
از جویبار دیده گریان چه می روی
از اشک سرخ دیده ما کان لعل شد
ای سنگدل تو سوی بدخشان چه می روی
شهری خراب می شود ای مشکبو غزال
تو رونهاده سوی بیابان چه می روی
جامی فتاد چون تن بی جان ز هجر تو
تن را چنین گذاشته، ای جان چه می روی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر نغزپرداز به مضامین عشقی و حسی پرداخته است. در آن، شاعر به گل خندان و زیباییهای طبیعی اشاره میکند و از معشوق میپرسد که چرا به سوی مکانهایی دور میرود. او به درد و اندوه ناشی از جدایی پرداخته و از اشکهایش و احساساتی که از این جدایی به او دست میدهند سخن گفته است. در نهایت، شاعر به حالتی مانند بیجان شدن از فقدان معشوق اشاره میکند و از او میخواهد که توجه بیشتری به حال او داشته باشد.
هوش مصنوعی: باز هم از دیدن گل خندان تو چه دلیلی برای رفتن داری؟ من مثل گلی هستم که به دامان تو افتادهام، تو چرا میروی؟
هوش مصنوعی: هیچ جایی برای سرو و زیبایی آن جز جویبار وجود ندارد. پس از جویبار که چشمان گریان من به آن سو روان است، چرا به دور میروی؟
هوش مصنوعی: از اشکهای ما که به رنگ سرخ است، گویی لعل و جواهر شده است. ای سنگدل، چرا به سوی بدخشان میروی؟
هوش مصنوعی: ای غزال خوشبوی خود را به بیابان میکشی! چرا یک شهر در حال ویرانی است؟
هوش مصنوعی: جامی همچون انسانی بیجان از دوری تو به زمین افتاده است. ای جان، چرا دور میشوی و از من فاصله میگیری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.