اگر هر دم زنی صد تیغ بر ما
بریدن از تو نتوانیم قطعا
پزم با آه دل زان لب خیالی
بلی بی دود نتوان پخت حلوا
جفاها خواهمت فرمود گفتی
خدا را ماه من اینها مفرما
بود جای خیالت خانه چشم
به مردم گفتهام این نکته صد جا
به گوشت میبرد سر زلف مشکین
دگر ز اندازه بیرون مینهد پا
سر بی مغز زاهد را توان کرد
بر ابر با کدو حاشا و کلا
به قتل جامی ای جان رنجه گشتی
کرم کردی جزاک الله خیرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر نسبت به محبوبش میپردازد. شاعر از درد و رنجی که در برابر رفتارهای نادرست محبوب تحمل میکند، صحبت میکند و به عدمتوانایی در نادیده گرفتن این آسیبها اشاره میکند. او به زیبایی محبوب و خیالاتش نیز اشاره دارد و تأکید میکند که این عشق و درد همواره در دلش وجود دارد. در نهایت، شاعر با احترام و محبت به محبوبش، از او میخواهد که به آزارها و جفاهایی که به او کرده، توجه نکند و با دعای خیر از او یاد میکند. در کل، موضوع شعر عشق و پیچیدگیهای آن است.
هوش مصنوعی: اگر هر لحظه به ما آسیب برسانی، باز هم نمیتوانیم از تو دور شویم.
هوش مصنوعی: با آه و اندوه دل نمیتوان به خوبی از عشق خیالی لذت برد، همانطور که حلوا بدون دود و گرما درست نمیشود.
هوش مصنوعی: من به تو درد و رنج میرسانم، اما تو گفتی که مرا به خدا بسپار. ای ماه من، این کارها را انجام نده.
هوش مصنوعی: در نگاه من، جایی برای خیالت وجود دارد و این را بارها به دیگران گفتهام.
هوش مصنوعی: موهای مشکی و خوشبو چنان به گوشت نزدیک میشود که احساس میکنی از حد خود فراتر رفته و پا را بیرون از مرز میگذارد.
هوش مصنوعی: نمیتوان سر بدون فکر زاهد را بر روی ابر قرار داد و انتظار داشت که با یک کدو، او را به جایی رساند. این جمله به نوعی به پوچی و بیفایده بودن برخی تلاشها اشاره دارد، به ویژه زمانی که عقل و خرد در آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ای جان، به کشتن عشق خود مشغول شدی و با مهربانی رفتار کردی، خداوند به تو پاداش نیک دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبی دیرند و ظلمت را مهیا
چو نابینا درو دو چشم بینا
بامید قبولت بکر فکرم
چو بهر یوسف مصری زلیخا
بانواع نفایس خویشتن را
بسان نوعروسی کرده آسا
کسی کز خدمتت دوری کند هیچ
[...]
چو گشتند این چهار ارکان مهیا
ازان گرمی بر آمد سوی بالا
ترا توفیق خواهم در دعا تا
دهی هر کاردان را کاردانی
ایا صدری که از روی بزرگی
فلک را نیست با قدر تو بالا
خجل از قدر و رایت چرخ و انجم
غمی از دست و طبعت ابر و دریا
کله با همتت بنهاده کیوان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.