گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

سلمان ساوجی - رحمه الله تعالی، وی شاعر فصیح و سخن گزار بلیغ است در سلاست عبارات و دقت اشارات بی نظیر افتاده است در جواب استادان قصاید دارد.

بعضی از اصل خوبتر و بعضی فروتر و بعضی برابر و وی را معانی خاصه بسیار است و بسیاری از معانی استادان را بتخصیص کمال اسماعیل، در اشعار خود ایراد کرده، و چون آن صورت خوبتر و اسلوب مرغوبتر واقع شده محل طعن و ملامت نیست.

معنی نیک بود شاهد پاکیزه بدن

که به هر چند در او جامه دگرگون پوشند

کسوت عار بود باز پسین خلعت او

گرنه در خوبیش از بیشتر افزون پوشند

هنر است آنکه کهن خرقه پشمین ز برش

بدر آرند و در او اطلس و اکسون پوشند

و وی را دو کتاب مثنوی است: یکی جمشید و خورشید و در آن چندان تکلف کرده که آن را از چاشنی شاعری بیرون برده است و دیگر فراقنامه و آن کتابی بدیع و نظمی لطیف است، و غزلیات وی نیز بسیار است مطبوع و مصنوع، اما چون از چاشنی عشق و محبت که مقصود از غزل است خالی است طبع ارباب ذوق بر آن اقبال نمی نماید و از جمله مقطعات وی است این چند بیت:

کنار حرص دلا پر کجا توانی کرد

تو از طمع که سه حرف میان تهی افتاد

عزیز من در درویشی و قناعت زن

که خواری از طمع و عزت از قناعت زاد

اگر بلغزد پای توانگری سهل است

سعادت سر درویشی و قناعت باد