جوانی را به دزدی گرفتند. خلیفه حکم کرد که دستش ببرند تا از مال مسلمانان کوتاه شود. جوان بنالید و گفت: ای خلیفه،
مرا به دست چپ و راست چون خدا آراست
روا مدار که ماند چپم جدا از راست
خلیفه فرمود که دستش ببرید که این حدیست از حدود خدای تعالی، مساهله در آن از مسلمانی نیست مادرش همراه بود، برخاست که ای خلیفه این فرزند من است، به دستیاری وی روز به شب می آورم و از دسترنج او روزی می خورم.
فرزند بود چو جان ببخشای
بر جان من ستم رسیده
سر رشته روزیم کف اوست
مپسند که آن شود بریده
خلیفه گفت: دستش ببرید که من این گناه از وی در نمی گذرانم و گناهکاری ترک این حد بر خود روا نمی دارم. مادرش گفت: ای خلیفه این را هم دیگری از آن گناهان شمار و از آن معاصی انگار که همواره از آن استغفار می کنی و آمرزش می خواهی. خلیفه را این سخن خوش آمد، گفت: بگذاریدش.
ای خوش آن دانا که پیش شاه دم
گاه قهر از نکته خوش می زند
نکته ای چون آب می آرد لطیف
شاه را آبی بر آتش می زند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: یک جوان به خاطر دزدی محاکمه شد و خلیفه حکم به بریدن دست او داد. جوان با ناامیدی از خلیفه خواست که او را به حال خود رها کند و گفت که این دستها برای او ضروری هستند. مادر جوان نیز از طرف او دفاع کرد و گفت که او تنها منبع روزیاش است. خلیفه ابتدا نپذیرفت و بر حکم خود پافشاری کرد. اما وقتی مادر جوان به او یادآوری کرد که همه انسانها گناهکارند و ممکن است او نیز از گناهان خود استغفار کند، خلیفه تحت تأثیر قرار گرفت و در نهایت اجازه داد تا جوان را آزاد کنند. این داستان نشاندهنده تأثیر سخنان حکیمانه و دلسوزی بر تصمیمگیریهای سخت است.
هوش مصنوعی: یک جوان را به خاطر دزدی دستگیر کردند. خلیفه دستور داد که دست او را قطع کنند تا از اموال مسلمانان دور بماند. جوان با ناراحتی درخواست کرد و گفت: ای خلیفه،
هوش مصنوعی: مرا همچون خدا به خوبی آفریدی و در زندگیام توازن برقرار کن؛ اجازه نده که وجودم از هم گسسته شده و دو نیم شود.
هوش مصنوعی: خلیفه گفت که باید دست او را قطع کنند، زیرا این یکی از احکام خداوند است و نمیتوان در آن کوتاهی کرد. مادرش که در کنار او بود، بلند شد و گفت: ای خلیفه، این فرزند من است و من روزها به او کمک میکنم و از زحمت او زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: ای فرزند، زمانی که جانم را میبخشی، بر من که تحت ستم قرار گرفتهام، رحم کن.
هوش مصنوعی: روز ما به دست اوست، پس نپسند که این رشته قطع شود.
هوش مصنوعی: خلیفه دستور داد که دست او را قطع کنند و اعلام کرد که حاضر نیست از این گناه او بگذرد و چنین کاری را بر خود جایز نمیداند. مادر آن شخص گفت: ای خلیفه، این گناه را هم به گناهان دیگرش اضافه کن و در زمره معاصیاش محسوب کن، گناهان او همیشه مشمول استغفار و طلب آمرزش است. خلیفه از این سخن خوشش آمد و گفت: بگذاریدش.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در برابر پادشاه، با وجود احتمال خشم او، میتواند به زبان نرم و دلنشین سخن بگوید.
هوش مصنوعی: نکتهای که به نرمی و لطافت به ذهن میرسد، مانند آبی است که بر آتش میریزد و آن را خاموش میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.