خداوندا ز هستی ساده بودیم
ز بیم نیستی آزاده بودیم
نخست از نیست ما را هست کردی
به قید آب و گل پابست کردی
ز ضعف ناتوانایی رهاندی
ز نادانی به دانایی رساندی
فرستادی به ما روشن کتابی
به امر و نهی فرمودی خطایی
میان نیک و بد تخلیط کردیم
گهی افراط و گه تفریط کردیم
ره فرمودنی ها کم سپردیم
به نافرمودنی ها پا فشردیم
تو نگذشتی ز دستور عنایت
نپوشیدی ز ما نور هدایت
بر آن نور از تو گیرم پوششی نیست
چه حاصل زان چو از ما کوششی نیست
ز ناکوشیدن خود در خروشیم
بده توفیق کوشش تا بکوشیم
چو دانا همچو نادان گشته غرق است
ز دانش تا به نادانی چه فرق است
ز دستان های نفس ناخوش آهنگ
مکن بر ما ره حسن عمل تنگ
در آن تنگی که ما باشیم و آهی
ز رحمت سوی ما بگشای راهی
ازان ره خوان سوی درگاه ما را
به ایمان بر برون همراه ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.