الهی غنچه امید بگشای
گلی از روضه جاوید بنمای
بخندان از لب آن غنچه باغم
وز این گل عطر پرور کن دماغم
درین محنت سرای بی مواسا
به نعمت های خویشم کن شناسا
ضمیرم را سپاس اندیشه گردان
زبانم را ستایش پیشه گردان
ز تقویم خرد بهروزیم بخش
بر اقلیم سخن فیروزیم بخش
دلی دادی ز گوهر گنج بر گنج
ز گنج دل زبان را کن گهر سنج
گشادی نافه طبع مرا ناف
معطر کن ز مشکم قاف تا قاف
ز شعرم خامه را شکر زبان کن
ز عطرم نامه را عنبر فشان کن
سخن را خود سرانجامی نمانده ست
وز آن نامه بجز نامی نمانده ست
درین خمخانه شیرین فسانه
نمی یابم صدایی زان ترانه
حریفان باده ها خوردند و رفتند
تهی خم ها رها کردند و رفتند
نبینم پخته ای زین بزم و خامی
که باشد بر کفش زان باده جامی
بیا جامی رها کن شرمساری
ز صاف و درد پیش آر آنچه داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند میخواهد که امید و نشاط را برایش به ارمغان بیاورد و زیباییهای زندگی را نمایان کند. او در جستجوی آرامش و خوشبختی است و از نعمتهای خودش آگاه شود. شاعر از خداوند میخواهد که زبان و ذهنش را پر از سپاس و ستایش کند و تواناییهایش را در عرصه شعر و سخن افزون کند. او همچنین به یاد زندگی خود در محفلها و بزمها میافتد و از خالی بودن این مجالس و دوری دوستان غمگین است. این شعر ترکیبی از انگیزش خلاقیت و حس تنهایی است و به دنبالهروی از زیباییها و جذابیتهای زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای خدا، امیدوارم که شکوفهای از آرزوهایم باز شود و گلی از باغ جاودان به من نشان دهی.
هوش مصنوعی: از لب آن غنچه خندان به من شادی بده و از عطر این گل، حالم را خوش کن.
هوش مصنوعی: در این خانه پر از درد و مسأله، با نعمتهایی که دارم، آشنا شو.
هوش مصنوعی: من از فکر و اندیشهام سپاسگزارم و زبانم را به ستایش و شعر مشغول میکنم.
هوش مصنوعی: از دانش و خرد خود بهرهمندیم و بر سرزمین سخن، خوشبخت و پیروز هستیم.
هوش مصنوعی: اگر دلی را که ارزشمند و گرانبهاست به کسی بدهی، باید بدان که این دل اینقدر ارزش دارد که میتواند مانند یک گنج بزرگ باشد. پس برای بیان احساسات و سخنان خود، باید با دقت و ارزشگذاری درست عمل کنی.
هوش مصنوعی: میخواهم که عطر خوشبوی خود را که مانند مشک است، در فضا پخش کنی و این خوشبو کردن را از سر تا پا و از ابتدا تا انتها انجام دهی.
هوش مصنوعی: از شاعریتم قلم را شیرین کن و از عطرم نامه را معطر بساز.
هوش مصنوعی: سخن دیگر به پایان خود رسیده و از آن نامه فقط نامی باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در این میخانه، قصههای شیرین و دلنشین وجود ندارد و صدایی از آن آهنگهای زیبا به گوش نمیرسد.
هوش مصنوعی: رقیبان در میگساری بادهها نوشیدند و رفتند و تنها ظرفهای خالی را بر جای گذاشتند و ناپدید شدند.
هوش مصنوعی: نمیخواهم در این مجلس کسی را ببینم که پخته و با تجربه باشد، زیرا اگر چنین فردی باشد، نشانهاش این است که هنوز در دستانش جامی از شراب است.
هوش مصنوعی: بیا یک نوشیدنی را کنار بگذار و از شرم خارج شو، درد را فراموش کن و آنچه را که داری، به نمایش بگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.