ای به لطف انجمن جان آرای
تیغ مهرت چمن دل پیرای
دست جودت ز ازل نخل نشان
تا ابد بر سر ما نخل فشان
گرچه از خار ستم بینا نیم
زیر نخل تو رطب چینانیم
در رطب ریزیت از نحل کرم
گر کشد خار ستم تیغ چه غم
کلک جامیت ز نخلت شاخی
ریخته تازه رطب گستاخی
نسزد زین رطب شهد آمیز
کار محرور حسد جز پرهیز
آن زمان کش رود این کلک ز دست
یابد این شاخ رطب ریز شکست
چشم دارد که به جای رطبش
شهد ریزی ز شهادت به لبش
وان نفس کش ببرد عرق حیات
تیغ ان اجل الله لآت
کنی از همت رحمت املش
ختم بر خیر کتاب اجلش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.