جامی
»
هفت اورنگ
»
سلامان و ابسال
»
بخش ۲۵ - مذمت کردن حکیم شهوت را که ولادت فرزندان بی آن معهود نیست
از شه یونان حکیم تیزهوش
کرد چون افسانه فرزند گوش
گفت شاها هر که او شهوت نراند
در غم محرومی از فرزند ماند
چشم عقل و علم کور از شهوت است
دیو پیش دیده حور از شهوت است
هر کجا غوغای شهوت کرد زور
می برد از دل خرد از دیده نور
سیل شهوت هر کجا طوفان کند
خانه اقبال را ویران کند
راه شهوت پر گل و لای بلاست
هر که افتاد اندرین گل برنخاست
هر که یک جرعه می شهوت چشید
تا ابد روی خلاصی را ندید
زان می اندک به حرمت خوار شد
کاندکش مستدعی بسیار شد
از می اندک چو یک جرعه چشی
در مذاق تو نشنید زان خوشی
آن خوشی در بینی ات گردد مهار
در کشاکش داردت لیل و نهار
تا نبازی جان به راه نیستی
نبودت ممکن کزان باز ایستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.