گنجور

 
جامی

چون ز میزان و وزن آن برهند

بر جهنم پلی عجب بنهند

پلی آنسان که از قدم تا فرق

عابر آن بود در آتش غرق

تیز چون تیغ بلکه افزون هم

عرض آن موی بلکه از مو کم

هر که باشد ز مؤمن و کافر

بر سر پل کنندگشان حاضر

هر که کافر بود چو بنهد پای

قعر دوزخ شود مر او را جای

مؤمنان را ز حق رسد تأیید

لیک بر قدر قوت توحید

هر که را بر طریقت نبوی

خود نبوده ست غیر راست روی

دوزخ از نور او کند پرهیز

بگذرد همچو برق خاطف تیز

یا چو مرغ پران و باد وزان

یا چو چیز دیگر فروتر از آن

وان که ضعفی بود در ایمانش

نبود زان گذشتش آسانش

بلکه در رنج آن گذرگه تنگ

باشد او را به قدر ضعف درنگ

لیک یابد خلاصی آخر کار

گرچه بیند مشقت بسیار

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode