آنکه در عالم ثنایش کرده ام
جان فدای خاک پایش کرده ام
من خیال روی آن زیبا نگار
در درون دیده جایش کرده ام
رای او بر خون ما گر هست و نیست
من ز جان فرمان رایش کرده ام
گر بداند آن نگار بی وفا
من چه سربازی برایش کرده ام
گر رضا بر خون ما دادست یار
من ز جان عین رضایش کرده ام
ترک عمر و جان و صبر و هوش و عقل
ای عزیزان در وفایش کرده ام
درد دل تا چند گویم در جهان
بس تحمّل بر جفایش کرده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وفاداری عمیقش به معشوق سخن میگوید. او جانش را فدای پای معشوق کرده و تمام خیالاتش حول چهره زیبا و دوستداشتنی او میچرخد. هرچند معشوق ممکن است بیوفا باشد، او از جان و دل برای او میجنگد و حتی اگر یار رضایتش را بر خون او قرار دهد، او باز هم از رضایت معشوق خشنود است. شاعر همه چیزش را برای عشق معشوق قربانی میکند و از درد و رنجی که در این راه تحمل کرده، گلایه دارد.
هوش مصنوعی: فردی که در دنیا او را به عنوان معشوق خود برگزیدهام، جانم را فدای خاک پایش کردهام.
هوش مصنوعی: من در دل خود تصویری از آن زیبای جذاب را قرار دادهام.
هوش مصنوعی: اگر نظر او به خون ما باشد، برای من فرقی نمیکند؛ من جانم را برای پیروی از فرمان او فدای کردهام.
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق بی وفا بداند چه زحماتی برایش کشیدهام و چه فداکاریهایی کردهام، شاید نظرش نسبت به من تغییر کند.
هوش مصنوعی: اگر محبوب من، راضی است که خون ما ریخته شود، من با تمام وجودم رضایت او را پذیرفتهام.
هوش مصنوعی: ای عزیزان، من برای وفای شما از عمر و جان و صبر و هوش و عقل خود گذشتهام.
هوش مصنوعی: تا چه مدت باید از درد دلم بگویم؟ در این دنیا با ناملایماتش بسیار سازش کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.