الغیاث از دست دل کِم کرد سرگردان عشق
من نمی دانم که تا کی می برد فرمان عشق
دردمند روز هجرانم طبیب درد ما
جز وصالت نیست ما را در جهان درمان عشق
هرکسی سرگشته کاریست در دوران خویش
نی منم در ملک عالم بی سر و سامان عشق
گر دهد عید وصالش دست، نوروزی مرا
جان غم فرسای من بادا روان در پای عشق
یک شبی تشریف ده در خیل درویشان درآ
تا برافرازد ز وصلت رایتی سلطان عشق
چون رخت ماهی نتابد در سپهر سروری
چون قدت سروی نروید در سرابستان عشق
چون همایی سایه افکن بر سرای ما شبی
تا ز خورشید رخت روشن شود ایوان عشق
ناوکی کز تیر مژگان وز کمان ابروان
بر دلم زد چون رود بیرون ز دل پیکان عشق
گر به چوگانم زند چون گوی باز افتم به پاش
من نگردانم سر تسلیم از میدان عشق
گر به تیغم می زند دستش ببوسم چون عنان
ور به جورم می کشد دست من و دامان عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس عاشقانه و دردهای ناشی از جدایی میپردازد. شاعر در جستجوی وصال معشوق است و از بیسر و سامانی و سرگشتگی ناشی از عشق میگوید. او در longing و آرزو به سر میبرد و اظهار میکند که تنها درمان دردش وصال معشوق است. همچنین، شاعر به قیاسهای زیبا و طبیعت اشاره میکند تا شدت احساساتش را به تصویر بکشد. در نهایت، او تسلیم عشق میشود و آماده است تا در برابر معشوق خود فروتنی کند، حتی اگر این عشق برایش درد به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: از دل کمک خواستم، اما آن کمکی که میخواستیم به دست نیامد. عاشق هستم و نمیدانم تا چه زمانی باید فرمانبردار عشق باشم.
هوش مصنوعی: در روزهای دوری از تو، بسیار رنج میکشم و هیچ درمانی برای من جز وصل تو وجود ندارد. در این دنیا، تنها عشق تو میتواند مرهم دردهای من باشد.
هوش مصنوعی: هر فردی در زندگی خود به نوعی مشغول کار و تلاش است و من تنها کسی هستم که در این دنیا به عشق مشغول هستم و بیهدف و بینظم به سر میبرم.
هوش مصنوعی: اگر روز وصالش به من دستی دهد، بهار امسال برایم جان غمزدهام میشود و روح من در عشق فرومیرود.
هوش مصنوعی: یک شب به جمع درویشان ملحق شو تا پرچم عشق از اتحاد شما برافراشته شود.
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهی ماه در آسمان نتابد و هیچ نشانی از زیبا بودن آن نباشد، هیچ درختی به زیبایی قد تو در سرزمین عشق روی نخواهد داد.
هوش مصنوعی: در دل شب، هنگامی که پرندهای بزرگ و زیبا بر سر خانهمان سایه میاندازد، انتظار داریم که با طلوع خورشید، روشنی و زیبایی عشق به خانهمان بیاید.
هوش مصنوعی: ناخودآگاه تیر نگاه و کمان ابروی تو به دل من برخورد کرد و عشقی مانند یک پیکان از دل خارج شد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به من ضربهای بزند و من به زمین بیفتم، هرگز سر تسلیمم را از میدان عشق برنخواهم داشت.
هوش مصنوعی: اگر دستش با تیغ به من آسیب برساند، من او را میبوسم همچون کسی که به مهار اسبی دست میزند؛ و اگر دست من را به زور میکشد، من نیز به عشق دامن میزنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.