صبحدم نکهت صبا برخاست
مشک گویی که از خطا برخاست
بوی زلفش سوی جهان آورد
وز جهان بانگ مرحبا برخاست
دل ما با غم رخش بنشست
تا بتم از سر وفا برخاست
دلم از جان گدای کوی تو شد
عاقبت زار و بی نوا برخاست
بوی پیمان او نمی آید
از سر عهد گوئیا برخاست
سرو قدّش خمید در بستان
ناله ی خوش ز جان ما برخاست
قول بیگانگان به جان بشنید
وز سر مهر آشنا برخاست
عقل گفتا تو گوشه گیر ای دل
کاین نه بالاست کان بلا برخاست
عاقبت بر جهان ترّحم کرد
دلبرم وز ره جفا برخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا که سرو قدت به پا برخاست
دل مسکین ما ز جا برخاست
در بهشت برین و باغ جهان
چون تو سروی بگو کجا برخاست
پای چوبینش بین که با قد تو
[...]
به جهاد آن زمان ز جا برخاست
مرحب افکند و مرحبا برخاست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.