در سر هوسم ز عشق بازیست
عشقش که نه از سر مجازیست
عشقیست حقیقت ار بدانی
در بوته ی عشق جان گدازیست
سر باختن است در ره عشق
تحقیق بدان نه کار بازیست
گر سر برود ز دست جانا
با عشق رخ تو سرفرازیست
من سر به فلک فرو نیارم
ما را به غم تو بی نیازیست
عمرست مرا دو زلف جانان
عمر که بگو بدین درازیست
گفتا که جهان به غم چه سازی
تدبیر چه روزگارسازیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر جا عشق است پاکبازیست
هر جا عقل است حیله سازیست
از دل مقصود عشق بازیست
تا ظن نبری که عشق بازیست
گر غرقه بخون دیده باشد
پیراهن عاشقان نمازیست
یک مصلحت از جفای خوبان
[...]
پرسید که این چه کار سازیست
در حقه نگر چه مهره بازیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.