از صبا زلف تو ای دوست پریشان حالست
تا پریشانی آن حسن و رخت در خالست
روی بنمای که در هجر تو از خون جگر
دامن جان من دلشده مالامالست
ای صبا حال دل زار من خسته ببین
پیش دلدار بگو آنچه مرا احوالست
کز فراق تو چه ها بر سر ما می گذرد
زیر پای ستم و هجر چنین پامالست
چون درآمد به فصاحت بت شیرین سخنم
طوطی هند یقین پیش زبانش لالست
چون الف بود مرا قامت زیبا و کنون
پشت امّید من از بار فراقت دالست
پیش از این خاطر ما بود به وصلت دلشاد
واین زمان در غم هجران تو بس بد حالست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.