نگارینا تو را با ما اگر صلحست و گر جنگست
نمی دانم دل سختت ز پولادست یا سنگست
بیا کاندر غم هجران به جان آمد دل تنگم
فضای عالمی بی تو، تو دانی بر دلم تنگست
دل من لاله و نسرین گل و سرو چمن باری
نخواهد در سرابستان اگر بویست وگر رنگست
مرا از آتش عشقت ز دیده آب می بارم
به خاک ره نشینم خوش ولیکن باد در چنگست
تو را کی یاد ما آید که در خلوتگه وصلت
نوای بلبل خوش خوان و عود و ناله ی چنگست
دلا نشنو فریب آن دو چشم مست جادویش
که سرتاسر نگار من همه افسون و نیرنگست
میان خسرو و شیرین همه صلح و صفا باشد
اگر فرهاد کوه افکن کنون با خسروش جنگست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.