تا مرا دیده ز دیدار تو مهجور شدهست
بی تکلف دلم از درد تو مهجور شدهست
تا برفتی ز برم ای بت بگزیدهٔ من
صبر و آرام و قرار از دل ما دور شدهست
دل برفت از بر من تا تو برفتی ز برم
وین زمان هم نفس آن مه منظور شدهست
نرگس شوخ ورا بین که چو شورانگیزست
مست بودهست و ببین باز چه مخمور شدهست
شمع و کاشانهٔ جانی و جهانی دانم
بی فروغ رخ زیبای تو بی نور شدهست
تا به من خیل خیال تو مظفّر گشتهست
لشکر عشق تو بر دل همه منصور شدهست
شهد شیرین لب او که دوای دل ماست
نیک بنگر که ز آمد شد زنبور شدهست
شاهباز دل سرگشته که گردد به جهان
باز پیش غم عشق تو چو عصفور شدهست
وصف رخسار ترا من نتوانم گفتن
نازنینا به جهان حسن تو منشور شدهست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.