با دو چشمت عشقبازی میکنم
با دو زلفت سرفرازی میکنم
گفته بودم ترک جانبازی کنم
چون توانم کرد بازی میکنم
روز و شب در بوتهٔ هجران تو
ز آتش دل جانگدازی میکنم
در خم محراب ابرویت ز چشم
خرقهٔ دل را نمازی میکنم
هندوی زلف تو گشتم دلبرا
گفت آری ترکتازی میکنم
در غم عشق تو هر شب تا سحر
درد دل را چارهسازی میکنم
زاهدا آخر چرا منعم کنی؟
نیست کفری عشقبازی میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با عشق و زیبایی معشوق خود به بازی میپردازد. او از محبت و دلباختگی خود میگوید و اینکه چگونه با اشکها و درد دلش به یاد معشوق شبها را سپری میکند. شاعر از دلتنگی و غم خود در جدایی مینالد و به عبادت عشق اشاره میکند. همچنین اعتراض میکند که چرا از او منع میشود در حالی که عشق، گنه نیست و او به بازی عشق ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: با نگاهت عشق را تجربه میکنم و با موهایت احساس افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: گفته بودم که از عشق و بازیهای دل دوری میکنم، اما حالا که توانستم، دوباره در این بازی شرکت میکنم.
هوش مصنوعی: روز و شب در فراق تو، با درد دل و آتش وجودم میسوزم و تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: در خم ابروی تو، من با دل شکستهام آبی از چشم میریزم و خود را تسلیم محبتت میکنم.
هوش مصنوعی: دلبرا، من به خاطر زلفهای تو مثل هندوها شدم و او گفت: بله، من میآیم و تو را تسخیر میکنم.
هوش مصنوعی: هر شب تا صبح در غم عشق تو مشغول فکر و تدبیر دربارهی درد دلهایم هستم.
هوش مصنوعی: ای زاهد، چرا مرا از عشق و بازی محروم میکنی؟ عشق ورزیدن، بر من هیچ گناهی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عقل گوید کارسازی میکنم
عشق گوید پاکبازی میکنم
با بتان من عشقبازی می کنم
عشق را من دلنوازی می کنم
بی محبت هر که میرد کافر است
هست تا جان عشقبازی می کنم
تا نیازی هست پیش او مرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.