چو بلبل در هوای گلستانم
که باشم دایماً با دوستانم
اگرنه عشق گل باشد زمانی
نبیند هیچکس در بوستانم
به عشق آن گل سیراب بینی
که با دستان چنین هم داستانم
دلم جز روی گل رویی نخواهد
قسم باشد به روح راستانم
به سرو قامتش گفتم وفا کن
جوابم داد و گفت از راستانم
به دستانم نمی آید به دست او
جهانگیرست حالی داستانم
نگارینا ز روی لطف باری
ز دست غم زمانی واستانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر خود را مانند بلبل میداند که در فضایی پر از گل و زیبایی زندگی میکند. او به دوستی و عشق به گل اشاره میکند و میگوید که بدون این عشق، زندگیاش بیمعناست. دلش تنها خواهان روی گل است و به آن قسم میخورد. او از محبوبش میخواهد که وفا کند و در پاسخ، محبوب از صداقت و راستگویی خود سخن میگوید. شاعر به ناتوانی خود در بهدست آوردن محبوبش اشاره میکند و در نهایت از غم فاصلهاش با او سخن میگوید.
هوش مصنوعی: مانند بلبل که در باغ گل آواز میخواند، من نیز همیشه در کنار دوستانم هستم.
هوش مصنوعی: اگر عشق مانند گل نباشد، هیچکس در باغ من آن را نخواهد دید.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق آن گل، میتوانی ببینی که چگونه با دستانم داستانی را میسازم.
هوش مصنوعی: دل من جز به زیبایی و لطافت یک گل، هیچ چیز دیگری را نخواهد. به روح پاک و راستینم قسم میخورم.
هوش مصنوعی: به قامت زیبا و باریکش گفتم وفا کن، او جواب داد و گفت که من از راستی و صداقت خود پرهیز نمیکنم.
هوش مصنوعی: من توانایی و قدرتی ندارم، اما او جهانی را به تسخیر درآورده است. حالا داستان من چیست!
هوش مصنوعی: ای محبوبم، به خاطر لطفی که به من داری، میخواهم از غم رها شوم و لحظهای آرامش بیابم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو خود کردم چرا تاوان ستانم
کجا یابم در اینجا دوستانم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.