ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۳۴ - دزدانِ نادان دو نفر دزد خری دزدیدند سرِ تقسیم به هم جنگیدند آن دو بودند چو گَرمِ زَد و خورد دُزدِ سِوُّم خَرشان را زَد و بُرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: دو دزد خر را دزدیدند و وقتی زمان تقسیم آن رسید، شروع به دعوا کردند. در حین دعوا، دزد سومی خر آنها را دزدید و برد.
هوش مصنوعی: دو نفر دزد یک خر را دزدیده بودند و وقتی نوبت تقسیم آن شد، با هم خصومت و نزاع کردند.
هوش مصنوعی: آن دو نفر مانند کسانی بودند که در حال نزاع و جدال هستند، و سومی که در این میان وجود دارد به فریبکاری میپردازد و از اوضاع سوء استفاده کرده و خرهای آنها را میدزدد و میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
موی سپید چیست ندانی زبان مرگ
زیرا که هر که دید ز خود ناامید شد
دی از زبان حال همیگفت با دلم
چیزی که جان ز ترس چو از باد بید شد
گفتا که برگ مرگ بساز ارنخفته
[...]
حسد آنجا که آتش افزود
خرمن عقل و عافیت سوزد
مرگ ما هست عروسی ابد
سر آن چیست هو الله احد
شمس تفریق شد از روزنهها
بسته شد روزنهها رفت عدد
آن عددها که در انگور بود
[...]
انماالله اله واحد
و هو الغایب و هو الشاهد
می کند در همه اضداد ظهور
نیست با هیچ یک از اشیا ضد
سر وحدت به بطونش راجع
[...]
قبله ی عشق یکی باشد و بس
بدان که انس و خوف و شوق از آثار محبت است. جز آن که این آثار برحسب نظرگاه عاشق و غلبه ی حالی که در اوست، تفاوت پذیرد.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.