شمع جان افسرد در فانوس هند
هندیان بیگانه از ناموس هند
مردک نامحرم از اسرار خویش
زخمهٔ خود کم زند بر تار خویش
بر زمان رفته می بندد نظر
از تش افسرده میسوزد جگر
بند ها بر دست و پای من ازوست
ناله های نارسای من ازوست
خویشتن را از خودی پرداخته
از رسوم کهنه زندان ساخته
آدمیت از وجودش دردمند
عصر نو از پاک و ناپاکش نژند
بگذر از فقری که عریانی دهد
ای خنک فقری که سلطانی دهد
الحذر از جبر و هم از خوی صبر
صابر و مجبور را زهر است جبر
این به صبر پیهمی خوگر شود
آن به جبر پیهمی خوگر شود
هر دو را ذوق ستم گردد فزون
ورد من «یالیت قومی یعلمون»
کی شب هندوستان آید بروز
مرد جعفر ، زنده روح او هنوز
تا ز قید یک بدن وا می رهد
آشیان اندر تن دیگر نهد
گاه او را با کلیسا ساز باز
گاه پیش دیریان اندر نیاز
دین او آئین او سوداگری است
عنتری اندر لباس حیدری است
تا جهان رنگ و بو گردد دگر
رسم او آئین او گردد دگر
پیش ازین چیزی دگر مسجود او
در زمان ما وطن معبود او
ظاهر او از غم دین دردمند
باطنش چون دیریان زنار بند
جعفر اندر هر بدن ملت کش است
این مسلمانی کهن ملت کش است
خند خندان است و با کس یار نیست
مار اگر خندان شود جز مار نیست
از نفاقش وحدت قومی دونیم
ملت او از وجود او لیم
ملتی را هر کجا غارتگری است
اصل او از صادقی یا جعفری است
الامان از روح جعفر الامان
الامان از جعفران این زمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد وضع نابسامان جامعه و فرهنگ هند در آن زمان میپردازد. شاعر از درد و رنجهایی که از جبر و فقر رنج میبرد سخن میگوید و به تنگناهای اجتماعی و cultural critique اشاره میکند. او از تضادهای درونی انسانها و ناکامیهای ناشی از تصورات و باورهای کهنه انتقاد کرده و به جستجوی حقیقت و سعادت در عصر جدید اشاره میکند. همچنین به واقعیت نفاق و دوگانگی در ادیان و هویتهای فرهنگی میپردازد و از تأثیر منفی شخصیتهایی چون جعفر بر جامعه و ملت سخن میگوید. شعر در نهایت، خواستار بیداری و آگاهی مردم برای رهایی از زنجیرهای فرهنگی و اجتماعی است.
هوش مصنوعی: شمعی که جان را روشن میکرد، در چراغی متعلق به هند خاموش شد و مردم هندوستان، که از اصول و فرهنگ خود دور شدهاند، همچنان بیخبر از ارزشهای وطنیشان هستند.
هوش مصنوعی: مرد نااهل نباید به رازهای خود پردهبرداری کند و نباید بیمقدمه به زندگی و احساساتش آسیب بزند.
هوش مصنوعی: زمان را به یاد میآورد و به آن مینگرد، در حالی که از غم و اندوه، دلش به شدت میسوزد.
هوش مصنوعی: زنجیرها و محدودیتهای من به خاطر اوست و نالهها و expressedهای ناکامل من نیز از او ناشی میشود.
هوش مصنوعی: انسان به دلیل عادتها و سنتهای قدیمی، محدودیتهایی برای خود ایجاد کرده و به نوعی در زندانی که خود ساخته، به سر میبرد.
هوش مصنوعی: انسانیت در وجود انسانها درد دارد و در این دوران جدید، از وجود افراد پاک و ناپاک احساس ناراحتی میکند.
هوش مصنوعی: از فقر و تنگدستیای که فقط باعث عریانی و بیپوششی میشود عبور کن، زیرا خوشا به حال فقر و تنگدستیای که میتواند انسان را به مقام سلطنت و بزرگمنشی برساند.
هوش مصنوعی: از جبر و اجبار بترس، زیرا انسان مجبور و صبور در حقیقت در زهر جبر زندگی میکند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی که به صبر عادت میکند با زمان، تحمل و استقامت بیشتری پیدا میکند و در مقابل، کسی که به جبر و زورگویی عادت میکند، به مرور زمان این ویژگی را در خود تقویت میکند.
هوش مصنوعی: هر دو آنها از شدت ناراحتی و ظلمی که برشان رفته، بسیار آزرده و غمگین هستند. من آرزو میکنم که قوم من از وضعیت من آگاه شوند و حال مرا درک کنند.
هوش مصنوعی: کی شب هندوستان میآید که مرد جعفر درخشش خود را نشان دهد، هنوز روح او زنده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از بند یک جسم آزاد شود، در بدن دیگری خواهد سکونت کرد.
هوش مصنوعی: گاهی او را در کنار کلیسا میبیند و گاهی در میان پیروان ادیان دیگر به او نیازمند است.
هوش مصنوعی: او دین و آئینش به گونهای است که شبیه به یک معاملهگر است؛ مانند فردی قوی و شجاع، اما در قالب کسی دیگر، نشان میدهد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا تغییر کند و جلوههای جدیدی به خود بگیرد، قوانین و راه و روشهای او نیز دگرگون خواهد شد.
هوش مصنوعی: قبل از این، چیزی دیگر مورد پرستش او بود، اما در زمان ما، سرزمین مادری او معبودی است که به آن توجه و احترام میشود.
هوش مصنوعی: ظاهر او به خاطر نگرانی از دین دچار درد و رنج است، اما باطنش مانند دیوانهای است که به زنجیری بسته شده است.
هوش مصنوعی: جعفر در هر بدنی در حال کشمکش است، این مسلمان قدیمی همواره به دنبال قدرت و کنترل بر ملتهاست.
هوش مصنوعی: خنده شادی بر لبان اوست، اما هیچ دوستی در کنار او نیست. اگر مار بخندد، در نهایت همچنان فقط یک مار خواهد بود.
هوش مصنوعی: از تزویر و دورویی او، وحدت قومی را از هم میپاشیم و این ملت را به خاطر وجود او دچار مشکل میکنیم.
هوش مصنوعی: هر ملتی که در آنجا فساد و دزدی وجود دارد، باید بدانیم که ریشه آن از افراد دروغگو یا فریبکار است.
هوش مصنوعی: دنیا از دست جعفران این زمان در امان نیست، زیرا آنها مشکلات و خطرات زیادی را به وجود میآورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.