جهان تا از عدم بیرون کشیدند
ضمیرش سرد و بی هنگامه دیدند
بغیر از جان ما سوزی کجا بود
تو را از آتش ما آفریدند
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
جهان تا از عدم بیرون کشیدند
ضمیرش سرد و بی هنگامه دیدند
بغیر از جان ما سوزی کجا بود
تو را از آتش ما آفریدند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجلی جهان از عدم اشاره میکند و آن را سرد و بیحرکت میبیند. او به این نکته میرسد که تنها شعله دل انسان است که وجود دارد و از این آتش، موجودات خلق شدهاند.
هوش مصنوعی: جهان وقتی از ناچیزی و عدم به وجود آمد، ذهن و روحش را سرد و بیاحساس یافتند.
هوش مصنوعی: غیر از روح ما، کجا میتوان کسی را یافت که به این اندازه بسوزاند؟ تو را از شعلههای آتش خودمان ایجاد کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو رایتهای سلطان را بدیدند
چو دیو از نام یزدان دررَمیدند
چو میلِ شِکّرش در شیر دیدند
به شیر و شِکّرش میپروریدند
تمام انبیا این عز ندیدند
ز تو گفتند کل وز تو شنیدند
سبک، فرمان پذیران در دویدند
ز کان لعل گوهر بر کشیدند
چه تلخیها که مهجوران کشیدند!
ز شیرینان به جز تلخی ندیدند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.