مرا در عصر بی سوز آفریدند
بخاکم جان پر شوری دمیدند
چو نخ در گردن من زندگانی
تو گوئی بر سر دارم کشیدند
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
مرا در عصر بی سوز آفریدند
بخاکم جان پر شوری دمیدند
چو نخ در گردن من زندگانی
تو گوئی بر سر دارم کشیدند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خلق خود در زمانهای خالی از احساس و شور سخن میگوید. او اشاره میکند که زندگیاش شبیه به نخی است که به گردن او بسته شده و این احساس را دارد که مانند کسی به دار آویخته شده است. این تصاویر نمادین نشاندهنده ناامیدی و مشکلاتی است که شاعر در زندگی احساس میکند.
هوش مصنوعی: در زمانهای که دلی از عشق و شور نداشته است، مرا خلق کردند و جان پرشور و حرارتی به من بخشیدند.
هوش مصنوعی: زمانی که زندگیام مانند نخ به گردنم آویزان شده است، گویی من را به دار آویختهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو رایتهای سلطان را بدیدند
چو دیو از نام یزدان دررَمیدند
چو میلِ شِکّرش در شیر دیدند
به شیر و شِکّرش میپروریدند
تمام انبیا این عز ندیدند
ز تو گفتند کل وز تو شنیدند
سبک، فرمان پذیران در دویدند
ز کان لعل گوهر بر کشیدند
چه تلخیها که مهجوران کشیدند!
ز شیرینان به جز تلخی ندیدند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.